از زمانی که خورشید اسلام طلوع کرد, در طول مسیر پیشرفت خود همواره با موانع زیادی روبهرو بوده است. در مکه و در زمانی که هنوز از عمر اسلام چند سالی بیش نمیگذشت، جریانی به نام اشرافیت راه را بر اسلام بست, و بنای مخالفت گذاشت, اشرافیتی که وجود خود را مدیون جهالتها, تعصبات بیجا و ثروتهای بادآوردهای میدانست که از راه نامشروع به دست آمده بود و اطمینان داشت که اگر اسلام پا بگیرد مردم از خواب جهالت بیدار خواهند شد و دیگر آن غلامان حلقه به گوشی نخواهند بود که به هر صراطی مستقیم باشند. با ظهور دین جدید, بسیاری از سران عرب و به خصوص قریش, موقعیت خود را در خطر دیدند؛ لذا کمر همت بسته مُجِدّانه به مقابله با اسلام برخاستند، و موانع بسیاری را به وجود آوردند. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله), در طول سیزده سال رسالت خود در مکه, به علت مخالفتهای شدید اشرافی چون ابولهب ابوسفیان نتوانست توفیق چندانی کسب کند چه بسا اگر این مخالفتها نبود همان سیزده سال برای تبلیغ دین کافی بود و ده سال دیگر عمر رسالت صرف تبین دین میشد.