اینکه دین عنصری خلاق از روح آدمی یا عیطۀ وحی الهی است و یا اینکه حاصل شرایط متغیر روانی و اجتماعی بشر است و یا کیفیتی ماندگار از روح آدمی، در هر دو دیدگاه دین را همان نسبت و پیوند آدمی با موجودات الهی می شناساند. دین وجهی از روح بشر است و یک کارکرد خاص از حیات معنوی انسان نیست. بلکه عمق و ژرفای همه کارکردهای آن است. دین در اخلاقیات همان جدیت بی چون و چرای حکم اخلاقی، در معرفت شناسی همان اشتیاق پرشور برای درک واقعیت غایی و در زیباشناسی، شوق بی پایان برای بیان معنای غایی است. دین و دنیا و امدار یکدیگرند که هستی جداگانۀ هر یک نشان از هستی اضطراری آن دو است.