چکیده: قرآن پژوهی از مهم ترین موضوعات تحقیق و پژوهش به ویژه در میان مسلمانان، از عصر نزول تاکنون بوده است. نکته ای که بسا کمتر مورد توجه قرار گرفته، میزان و معیار توزین و ارزیابی چنین پژوهش هایی است. در دوره های مختلف، مباحث جدیدی «پیرامون قرآن» و نه «دربارۀ قرآن» مطرح شده است که هر کدام به جای خود سودمند بوده است اما این مباحث پیرامونی را به عنوان فهم های یقینی قرآنی تلقی کردن، خالی از هرگونه دلیل قابل توجهی است و همین مهم ترین ضعف داوری جدید در برخی از پژوهش های قرآنی اخیر است. پژوهشگر باید به لوازم گفتهها و آراء خود پایبند باشد و توانائی پاسخگویی به برآیندهای عقل ستیز یا ایمان ستیز گفتههای خود داشته باشد. نقطۀ ضعف بسیاری از آراء جدید دینپژوهان و قرآنپژوهان، فقدان عقلپذیری و سازواری درونی آنهاست. نصرحامد ابوزید یکی از کسانی است که شاید به خاطر ناآشنایی به علوم عقلی، به لوازم آراء خود توجه نداشته، در پژوهشهای قرآنی خویش، از رویکرد خردپذیر و برهانی غفلت کرده است. برای نشان دادن این غفلت، ده نمونه از اندیشههای قرآنی وی- که در مقالۀ قبلی از آنها سخن به میان آمده است- به تیغ نقد و سنجش کشیده شده است.